چشمان او طلوع هزاران سپيده بود
هرگز زمانه دست رد از او نديده بود
از اين و آن سراغ نشانيش ميگرفت
هر كس كه از كرامت آقا شنيده بود
باب المراد خانه ي او منتهاي جود
او را خدا شبيه خودش آفريده بود
حيف از جوانيش كه جوانمرگ ميشود
يك زن بساط قتل درآن خانه چيده بود
افتاده بر دلم كه دگر رفتني شده
از بس كه زهر بال و پرش را تكيده بود
لبهاي ملتمس شده از هرم تشنگي
باهرنفس نفس كه بريده بريده بود.....
آب از كوير مي طلبيد و به پشت در
او با كنيزكان حرم كل كشيده بود
در بين رقص و هلهله بغض نگاه او
چشم انتظار مادر قامت خميده بود
از لا بلاي خاطره ها پركشيد و رفت
پاي سري كه بر روي ني آرميده بود
شد سايه سار او پر و بال كبوتران
اما به يك بدن سم مركب رسيده بود
نظرات شما عزیزان:
با خداحافظ رمضان بروزیم
منتظر نظرات زیباتون هستیم
التماس2آ
طاعات و عبادات قبول حق
به منم سر بزن
در این ایام حتما برای فرج مهدی عج دعا کنید
التماس 2آ
با شبهای قدر بروزم
التماس دعا
برچسب ها :